یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود

یه جوون خسته بود که دلش شکسته بود

مثل بارون بهار زار و زار گریه می کرد

گاهی دست خسته شو به سوی خدا می کرد

که ای خدای مهربون خالق هفت آسمون

اونو بی وفا نکن از دلم جدا نکن

بگیر دست خستمو تو منو رها نکن


متن آهنگ قدیمی

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

یادداشت های یک چای به دست Katie Justin بهترین هاستینگ آموزش آنلاین زبان انگلیسی doctorattar Brian یادداشت های یک دانشجوی فلسفه مرجع رسمی مقالات تخصصی تعمیر لوازم خانگی و ماشین لباسشویی