نفرین بر تو ای دنیا، نفرین
ای آسمان ای کهکشان
بر کویرغم زار و ناتوان
من ز کاروان جا مانده ام
درکشاکش این دو راهی
مرگ و زندگی
وا مانده ام
کاروان مرگ من چون رسد
عمر پُر گناه من طی شود
آواره ی دنیا شدم
هم بستر غمها شدم
دیگر ای خدا خسته ام کردی
بر مرگم رضا، خسته ام کردی
آواره ی دنیا شدم
درباره این سایت